جدول جو
جدول جو

معنی حوض خانه - جستجوی لغت در جدول جو

حوض خانه
اتاق و جایی در زیر ساختمان که دارای حوض باشد
تصویری از حوض خانه
تصویر حوض خانه
فرهنگ فارسی عمید
حوض خانه((حُ. نِ یا نَ))
زیرزمین خانه که در آن حوض باشد
تصویری از حوض خانه
تصویر حوض خانه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حبس خانه
تصویر حبس خانه
محبس، زندان، حبسگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرم خانه
تصویر حرم خانه
حرم سرا، اندرون سرای، اندرونی
فرهنگ فارسی عمید
(حَ نَ / نِ)
زیرزمین و در آن حوضی برای سکونت تابستان. خانه تابستانی که در آن حوض باشد و بیشتر با فواره. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(نَ /نِ)
میان سر خیمه که از چرم کنند و دیرک خیمه در آن جای دهند و خیمه بدان برافرازند. کربه، چوب خانه که در آن سر ستون خانه در کنند. (منتهی الارب) ، انبار چوب. محل نهادن چوب (مخصوص به خیمه و جز آن) : و سراپرده و بنه و پایگاه و خزانه و چوب خانه... و بفرمود تا منجنیقها آتش زدند و چوب خانه سلطان و بازار لشکر و هر آلت که نقل نمی شایست کردن بسوختند. (راحه الصدور راوندی)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
محل زندگی خوک. جایی که خوک را در آن نگاهداری می کنند:
بیت المقدس است دل تو بنور دین
وه تا نه خوک خانه کند کافر فرنگ.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(نُ خا نَ / نِ)
جای نحس. جای نامبارک. جای پر ادبار و نکبت. آنجا که بر آدمی مبارک نباشد:
از آسمان بیافتمی هر سعادتی
گر زین نحوس خانه شروان بجستمی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوا خانه
تصویر دوا خانه
جایی که دوا سازند دارو خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رود خانه
تصویر رود خانه
زمینی که سیلاب رود در آن جاری باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور خانه
تصویر زور خانه
جایی که در آن ورزشهای قدیمی کنند باشگاه ورزشهای باستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرم خانه
تصویر حرم خانه
اندرونی، سرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حویج خانه
تصویر حویج خانه
جایی که لوازم طبخ و ماکولات را ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قور خانه
تصویر قور خانه
اسلحه خانه سلاح خانه زراد خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوش خانه
تصویر قوش خانه
باشخانه بازخانه
فرهنگ لغت هوشیار
مرخشه گاه شنار خانه جای نحس محل نامبارک: ازآسمان بیافتمی هرسعادتی گرزین نحوس خانه شروان بجستمی. (خاقانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
زیرزمین خانه که در آن حوض باشد، تالابکده اشکوب زیر خانه با تالاب یا تالابک
فرهنگ لغت هوشیار
اندرون، اندرونی
متضاد: بیرونی، حرم، حرمسرا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خانه ی تو
فرهنگ گویش مازندرانی